مجموعه خاطرات شماره اول
شماره اول : نا امید
دیپلم ماشین آلات کشاورزی را از دبیرستان شریعتی نجف آباد گرفت. بعد در مغازه نجاری پدرش مشغوت به کار شد. شش ماه بعد،همراه گروه محمد منتظری برای کمک به چریک های فلسطینی به سوریه رفت . این گروه 45 روز در پادگان «حموریه »نزدیک دمشق آموزش نظامی دیدند تا اینکه به لبنان رفتند. احمد عضو یکی از گردان های نظامی سازمان الفتح شد بعد از چند ماه «نا امید» از فلسطینی ها برگشت ایران.
ادامه دارد ...

+ نوشته شده در یکشنبه چهارم آذر ۱۳۸۶ ساعت 15:37 توسط جامانده ای از قافله عشق
|
نام:احمد